برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با right + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با right
(صفت) درست، صحیح – مناسب، مطلوب، همانطور که باید باشد (مثال چهارم) – سالم، سر حال (مثال آخر)
Sara is the right person for the job.
سارا آدم درستی برای این کار است.
the right answer
جواب درست
You are right about her not having a job.
تو درباره اینکه او کاری ندارد درست می گفتی.
That hat looks just right on you.
آن کلاه برای شما کاملا مناسب است.
I didn't feel right this morning.
من امروز صبح حالم خوب نبود.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) راست (جهت) - put something right درست کردن یا اصلاح کردن - (as) right as rain کاملا سالم و سر حال (مثال دوم) - get off on the right foot رابطه ای را خوب شروع کردن (مثال سوم) - give your right arm مشتاق بودن - push the right buttons انجام همه کارهای درست برای موفقیت یا دستیابی به یک نتیجه خاص
her right hand
دست راست او
I have a broken foot, but once I get my cast off, the doctor says I'll be as right as rain.
من یک پایم شکست ولی همین که از گچ در آوردم دکتر به من گفت که کاملا سالم و سر حال خواهی شد.
I seem to have got off on the right foot with the new boss.
به نظرم با رئیس جدید ارتباط خوبی برقرار کردم.
right
قید
(قید) به درستی – دقیقا – کامل، کاملا، تمام چیزی (مثال سوم)
We guessed right.
ما به درستی حدس زدیم.
من کلاهم را دقیقا همینجا جا گذاشتم.
The car went right off the road.
خودرو تماماً از جاده خارج شد.
(قید – ادامه بررسی معنی واژه) فورا – به سمت راست – با دست راست (مثال آخر)
من فورا به او زنگ زدم. (خود عبارت right away هم به معنی فورا است)
Turn right.
به راست بپیچ.
She throws right.
او با دست راست پرتاب می کند.
right
اسم
rights
(اسم) کار درست – حق – rights همچنین به معنی حق مالکیت است (مثال سوم) – سمت راست
You did right to tell her mom.
من کار درستی کردم که به مادر او گفتم.
You have the right to consult a lawyer.
شما حق دارید که با یک وکیل مشورت کنید.
movie rights
حق مالکیت فیلم
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) the Right همچنین به معنی حزب یا جریان سیاسی راست یا راستگرا در یک کشور است (راست یا راست گرا در ادبیات سیاسی، به مواضعی اطلاق میشود که خواهان حفظ نظم و سلسله مراتب اجتماعی سنتی هستند – ویکی پدیا) - by right همچنین به معنی طبق قانون است (مثال دوم) - by rights در اصل، قائدتا - dead to rights کاملا گناهکار، با مدرک موثق (مثال آخر)
The campaign is being supported by the Right.
این کمپیت توسط جریان راست حمایت می شود.
این پول طبق قانون متعلق به شماست.
Thanks the security cameras, the police were able to catch the burglars dead to rights.
به واسطه دوربین های امنیتی، پلیس می تواند سارقین را با مدرک موثق کند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: