koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با own

own

صفت

US /ˈoʊn/

(صفت) برای اینکه بگوییم چیزی متعلق به کسی یا چیزی است و نه دیگری (خودم، خودش، خودشان و ...)

I bought my own car.

من ماشین خودم را خریدم.

They built their own home.

آن ها خانه خودشان را ساختند.

own

ضمیر

(ضمیر) چیزی که مال خودم، خودش، خودمان و غیره است (مثال اول) - on your own تنها

We have problems of our own.

ما مشکلات خودمان را داریم.

He didn’t want to be left on his own.

او نمی خواست تنها بماند.

I don’t mind going to the movies on my own.

برایم مهم نیست که تنها به سینما بروم.

own

فعل

owns; owned; owning

(فعل) داشتن یا تصرف کردن چیزی، مالک چیزی بودن (دو مثال اول) – گردن گرفتن - own up گردن گرفتن (مثال آخر)

We own some property in Paris.

ما صاحب کمی ملک در پاریس هستیم.

the cost of owning a car

هزینه داشتن یک ماشین

She would not own to the mistake.

او آن اشتباه را گردن نخواهد گرفت.

Any of my children own up to breaking the glass.

هیچکدام از بچه های من این لیوان شکسته را گردن نمی گیرند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها