برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با support
ترجمه و جمله با support
(فعل) حمایت کردن از یا موافق بودن با یا تایید کردن کسی یا چیزی (مثال اول) – کمک کردن به کسی یا برای انجام کاری (مثال دوم) – تامین کردن نیازمندی چیزی یا کسی یا تامین پول برای کسی یا چیزی (مثال سوم)
He no longer supports the war.
او دیگر از جنگ حمایت نمی کند. (دیگر موافق جنگ نیست)
an organization that supports refugees
سازمانی که به پناهندگان کمک می کند
He has a wife and five children to support.
او یک همسر و پنج فرزند برای تامین کردن و رفع نیازهای آن ها دارد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) چیزی یا کسی را بالا نگه داشتن یا حمایت کردن به این صورت (مثال اول)
a bridge supported by concrete pillars
پلی که توسط ستون ها بتنی پشتیبانی شده است
support
اسم
supports
(اسم) حمایت (چهار مثال اول) – چیزی که چیزی را محکم نگه می دارد (مثال پنجم) – مدرک (مثال آخر)
public support
حمایت عمومی
emotional support
حمایت عاطفی
He had no means of support after he lost his job.
بعد از اینکه کارش را از دست داد، منبع درآمدی نداشت.
technical/tech support
حمایت فنی
The floor is held up by wooden supports.
کف خانه توسط پایه های چوبی نگه داشته شده است.
The statistics offer further support for our theory.
این آمار مدارک بیشتری برای تئوری ما ارائه می کنند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) in support of در حمایت از چیزی
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: