معنی cast به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(فعل) موجب ظاهر شدن یا بروز چیزی مانند سایه یا نور (مثال اول) – انتخاب کردن بازیگر برای یک نقش – قالب گیری کردن یا در قالب ریختن
People complained about the shadows cast by the new skyscraper.
مردم از سایه های ایجاد شده توسط آسمان خراش جدید شکایت داشتند.
She’s been cast as a young doctor in a movie.
او به عنوان یک دکتر جوان در یک فیلم انتخاب شده است.
The bronze statue is being cast next week.
این مجسمه برنز هفته آینده قالب گیری می شود.
cast
اسم
casts
(اسم) گچ گیری اعضای شکسته بدن (البته به معنی قالب گیری اعضای شکسته بدن است که معمولا با گچ انجام می شود) – تمام بازیگران یک فیلم (مثال دوم) - قالب