برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با campaign
ترجمه و جمله با campaign
(اسم) کمپین، کارزار، اردو کشی
He ran the governor’s campaign for reelection.
او کارزار انتخاباتی فرماندار را اداره می کند.
campaign
فعل
campaigns; campaigned; campaigning
(فعل) مبارزه کردن یا جنگیدن برای رسیدن به چیزی
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: