معنی campaign به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) کمپین، کارزار، اردو کشی
He ran the governor’s campaign for reelection.
او کارزار انتخاباتی فرماندار را اداره می کند.
campaign
فعل
campaigns; campaigned; campaigning
(فعل) مبارزه کردن یا جنگیدن برای رسیدن به چیزی