koobdar.ir

مجله اینترنتی کوبدار

صفحه اصلی
عناوین
sdds
جستجو در سایت
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله اینترنتی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir
مجموعه ها و بسته های آموزشی ارائه شده در وب سایت کوبدار

معنی campaign به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار

مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:

1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی

campaign

اسم

US /kæmˈpeɪn/

campaigns

(اسم) کمپین، کارزار، اردو کشی

He ran the governor’s campaign for reelection.

او کارزار انتخاباتی فرماندار را اداره می کند.

campaign

فعل

campaigns; campaigned; campaigning

(فعل) مبارزه کردن یا جنگیدن برای رسیدن به چیزی

She campaigned for a law that would force the town to clean up the lake.

او برای قانونی که مسئولان شهری را برای تمیز کردن دریاچه مجبور کند مبارزه کرد. (the town شهرداری، مسئولان اداره شهر)