معنی leave به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(فعل) رفتن، ترک کردن – جا گذاشتن (مثال آخر)
I’ll be leaving tomorrow.
من فردا خواهم رفت.
Why did you leave your last job?
چرا شما کار قبلی خود را ترک کردید؟
He didn't leave home until he was 30.
او تا سن 30 سالگی خانه را ترک نکرد. (بعد از 30 سالگی برای کار یا چیز دیگری از آن خانه رفت)
I mistakenly left my purse at home.
من به اشتباه کیفم را در خانه گذاشتم.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) چیزی را با هدف خاصی در جایی گذاشتن – به ارث گذاشتن، باقی گذاشتن (مثال دوم) - گذاشتن
He has left lunch for you on the stove.
او ناهار را برای شما روی اجاق گذاشته است.
He left all his money to his children.
او همه پولش را برای فرزندانش به ارث گذاشت.
او موتور را روشن گذاشت.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) موکول کردن - left (over) اضافه ماندن (مثال دوم) – کاری را به کسی سپردن
leave
اسم
(اسم) مرخصی – اجازه (مثال آخر)