koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با same

same

صفت

US /ˈseɪm/

(صفت) همان، مشابه، مثل هم

They went to the same school.

آن ها به یک مدرسه رفتند.

This one works in exactly the same way as the other.

این یکی دقیقا به همان طریقی که بقیه کار می کنند، کار می کند.

They were wearing the same exact shirt.

آن ها دقیقاً مشابه هم پیراهن می پوشیدند.

Sara's the same age as me.

سارا دقیقاً همسن من است.

I would do the same thing again if I had the chance.

من اگر دوباره موقعیت پیش آید، همان کار را دوباره انجام می دهم.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) at the same time الف: در یک زمان، همزمان، هر بار (مثال اول) ب: با این حال، به هر حال (مثال دوم) - same difference تقریبا همان، فرقی ندارد (اینکه بگویید دو چیز تفاوت چندان یا مهمی با هم ندارند – مثال سوم) - the same old همیشگی

Don't try to carry more than two boxes at the same time—they're heavy!

سعی نکن که بیش از دو جعبه را همزمان جابجا کنی – سنگین هستند!

She’s optimistic that she can get results, but at the same time, she knows it’s a very hard job.

او خوش بین است که می تواند به نتیجه برسد، ولی به هر حال می داند که آن یک کار خیلی دشوار است.

I could mail the letter or send a fax in the morning. Same difference. It still won’t get there on time.

من می توانم این نامه را پست کنم یا با فکس بفرستم. فرقی ندارد. باز هم به موقع آنجا نمی رسد.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) two sides of the same coin دو روی یک سکه، کاملا مشابه یا مرتبط

I've always felt that tragedy and comedy are two sides of the same coin.

من همیشه احساس می کردم که تراژدی و کمدی دو روی یک سکه هستند.

same

ضمیر

(ضمیر) the same الف: یک چیز یا یک نفر مشابه و همانند (دو مثال اول) ب: مثل همیشه (مثال سوم) - all the same یا just the same با این وجود، با وجود همه این ها (مثال چهارم)

Your idea is the same as his.

ایده تو مشابه ایده او است.

Thanks for your help – I’ll do the same for you one day.

ممنون به خاطر کمک شما – من روزی همین کار را برای شما انجام خواهم داد.

Things just won’t be the same without Sara.

اوضاع بدون سارا اصلا مثل همیشه نخواهد بود.

He's not very reliable, but I like him just the same.

او چندان قابل اتکا نیست، ولی با این وجود من از او خوشم می آید.

(ضمیر – ادامه بررسی معنی واژه) be all the same to sb اینکه بگویید کسی در یک شرایط خاص به یک کار یا یک انتخاب اهمیتی نمی دهد یا برای او مسئله ای نیست (مثال اول) - one and the same یکی (نه دو تا – مثال دوم) - same here برای اینکه بگویید که فکر شما یا خواسته شما یا احساس شما مثل کس دیگری است (مثال سوم) - the same to you اینکه توهین یا تقدیری را به کسی برگردانید

If it's all the same to you, I don't think I'll go.

اگر برای تو فرقی ندارد (اگر برای تو مسئله ای نیست)، من فکر نکنم بروم.

I was amazed to discover that Mary's husband and Jane's son are one and the same.

برایم عجیب بود که فهمیدم همسر مری و پسر جان یک نفر هستند.

I'll have a tea. Same here, please.

من چای می خورم. برای من هم همین، لطفاً. (در این جمله: اولی چای سفارش داد و دومی هم گفت که من هم چای می خواهم)

same

قید

(قید) the same (as) به یک طریق، مشابه - same as somebody دقیقاً مثل کسی (مثال دوم)

Everyone had to dress the same as a well-known historical figure.

همه باید مثل یک شخصیت تاریخی معروف لباس می پوشیدند.

I have my pride, same as anyone else.

من غرور خود را دارم، مانند هر کس دیگری.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها