koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با well

well

قید

US /ˈwɛl/

better /ˈbɛtɚ/ ; best /ˈbɛst/

(قید) خوب، مناسب

The car was well designed.

این ماشین طراحی خوبی دارد.

I know her well.

من او را خوب می شناسم.

He eats well.

او به شکل مناسبی غذا می خورد.

He knows the area quite well.

او این منطقه را خیلی خوب می شناسد.

(قید – ادامه بررسی معنی واژه) همراه برخی از قید ها و حرف اضافه ها می آید تا نوعی تاکید در جمله به وجود بیاورد (مثال اول) – کاملا، خیلی (مثال دوم و سوم) – با دلیل موجه (مثال آخر)

It costs well over $200.

این، قشنگ بالای 200 دلار هزینه دارد.

We are well aware of the problem.

ما کاملا با این مشکل آشنایی داریم.

The museum is well worth a visit.

این موزه خیلی ارزش دیدن دارد.

I cannot very well refuse the invitation.

من نمی تواند با دلیل چندان موجهی این دعوت را رد کنم.

(قید – ادامه بررسی معنی واژه) قطعا (مثال اول) - as well همچنین، هم (مثال دوم) - may/might/could (just) as well الف: اینکه بگویید که کاری را بهتر است انجام دهید چون دلیلی برای رد آن ندارید یا نمی توان آن کار را نادیده گرفت (مثال سوم) ب: اینکه بگویید که اگر کار خاص دیگری را هم انجام می دادید همین نتیجه داشت یا همین شرایط را داشت (مثال آخر)

They can well afford this car.

تو قطعا می توانی از پس هزینه های این ماشین برآیی.

Did Joe go as well?

آیا جو هم می رود؟

I suppose we may as well get started.

به نظرم ما هم بهتر است شروع کنیم.

The taxi was so slow we might just as well have gone on the bus.

تاکسی خیلی آهسته می رفت، شاید اگر اتوبوس می گرفتیم بهتر بود (یا فرقی نداشت).

well

صفت

better; best

(صفت) سالم، تندرست – حالت راضی کننده، خوب (مثال دوم) - it might/would be as well برای توصیه کردن یا پیشنهاد مفیدی ارائه دادن (مثال سوم)

I don't feel very well.

من چندان احساس تندرستی ندارم.

It seems that all is not well at home.

به نظر همه چیز در خانه خوب پیش نمی رود.

It would be as well for you to get some rest.

بهتر است که کمی استراحت کنید.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) all’s well that ends well همه چیز در نهایت خوب پیش رفت - it’s just as well (that) خوب شد (که) (مثال اول)

It's just as well we brought our raincoats, because it looks like it's about to rain.

خوب شد که ما بارانی های خود را آوردیم چون هوا به نظر قرار است که ببارد.

well

حرف ندا

(حرف ندا) خُب، خوب

Well, I think it’s a good idea anyway.

خب به نظر من این ایده به هر حال خوب است. (well در اینجا روی گفته شما تاکید ایجاد می کند)

Well, I did my best.

خب من تمام تلاشم را کردم. (well در اینجا حالت پذیرش یک قضیه را ایجاد می کند که ممکن است مطلوب باشد یا نباشد)

Oh, very well. I suppose we can finish this discussion tomorrow.

خیلی خوب. به نظر من ما می توانیم این بحث را فردا تمام کنیم. (well در اینجا حالت عصبانیت و نارضایتی ایجاد می کند)

Do you want to come? Well, I'm not sure.

آیا می خواهی که بیایی؟ خوب، مطمئن نیستم. (well در اینجا حالت عدم اطمینان ایجاد می کند)

Well, what have you decided?

خب، چه تصمیمی گرفتید؟ (well در اینجا صبر را نشان می دهد)

Well, well, well, I didn’t think I’d see you here.

خب، خب، خب، من فکر نمی کردم تو را اینجا ببینم. (well در اینجا حالت تعجب را ایجاد می کند)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها