برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با other
ترجمه و جمله با other
(صفت) دیگر یا بیشتر از چیزی که قبل تر ذکر شده است – دیگر (به معنی متفاوت) - The other end/side در طرف دیگر یا طرف مقابل
من نمی توانم پیراهن دیگر خود را پیدا کنم.
Are there any other people you have lied to them about it?
آیا کسان دیگری هستند که در این باره به آن ها دروغ گفته باشید؟
Any other day but tomorrow would be okay.
هر روز دیگری به جز فردا مشکلی ندارد.
There's no other way to do it.
راهی دیگر برای این کار وجود ندارد.
He crashed into a car coming the other way.
او به یک ماشین که داشت از روبرو می آمد تصادف کرد.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) every other یکی در میان - in other words به عبارت دیگر
I visit my parents every other week.
من والدینم را یک هفته در میان می بینم.
من یک روز در میان به باشگاه می روم.
So, In other words, we don't know what we don't know.
بنابراین، به عبارت دیگر، ما نمی دانیم که چه چیز را نمی دانیم.
other
ضمیر
(ضمیر) یک شخص یا چیز دیگر – یک طرف یا چیز مخالف - something/someone/somewhere etc or other وقتی استفاده می شود که نمی خواهید از کسی یا چیزی یا زمانی به صورت خاص و معلوم استفاده کنید و نام ببرید (سه مثال آخر)
Some designs are better than others.
برخی از طراحی ها از دیگری بهتر هستند.
Each of them looked at the other.
هر یک از آن ها به دیگری نگاه می کرد.
We moved from one side of town to the other.
ما از یک طرف شهر به طرف دیگر آن رفتیم.
We’ll get the money somehow or other.
من آن پول را یک جوری بدست می آورم.
Calls herself Sara something or other.
او خودش را سارا یک چیزی (فلان) نامید. (فامیلی سارا برای گوینده چندان مهم نیست)
Everyone has felt that way at some time or other in their lives.
همه این احساس را یک وقتی در زندگی داشته اند.
(ضمیر – ادامه بررسی معنی واژه) the other way around مخالف با یک برنامه یا موقعیت یا نظر و غیره
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: