برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با try + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با try
(فعل) سعی کردن، تلاش کردن (دو مثال اول) – امتحان کردن چیزی (مثال سوم) – محاکمه کردن در دادگاه، دادرسی کردن (معمولا به صورت be tried for something به کار می رود - دو مثال آخر)
من خیلی تلاش کردم که نخندم.
I’m trying my best.
من سعی می کنم بهترین عملکرد خودم را داشته باشم.
Try the window, see if it is open.
پنجره را امتحان کن، ببین باز است یا نه.
The case was tried in a federal court.
این پرونده در دادگاه فدرال دادرسی شد.
He was tried for attempting to murder his wife.
او برای تلاش جهت قتل همسرش محاکمه شد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) try for (something) همچنین به معنی تلاش کردن برای دستیابی و رسیدن به چیزی است (مثال اول) - try on پوشیدن لباس یا کفش و غیره برای تست کردن - try out رقابت کردن با کسی یا تست دادن برای گرفتن یک نقش یا پوشیدن پیراهن یک تیم
They have been trying for a baby for several years.
آن ها چند سال است که برای بچه دار شدن تلاش می کنند.
Try the shoes on before you buy them.
قبل از اینکه این کفش را بخری، امتحان کن.
She tried out and got the lead role.
او تست بازیگری داد و نقش اصلی را بدست آورد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) try your damnedest خیلی سخت برای انجام کاری تلاش کردن - try your hand امتحان کردن چیزی، تلاش کردن برای کاری -
try
اسم
tries
(اسم) تلاش (ممکن است در بسیاری از ترجمه کردن ها، امتحان معنی شود که منظور همان تلاش برای انجام کاری است) – امتیاز گرفتن در ورزش راگبی با عبور توپ از خط حریف
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: