معنی such به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسیترجمه و جمله با such
(صفت) اینکه بگویید که چیزی در ابعاد یا مقدار و غیره بزرگ یا زیاد است (دو مثال اول) - to such an extent/degree خیلی زیاد - be such that/as to do something اینکه بگویید که چیزی چنان زیاد است یا بد است و غیره که به تبع آن چیز دیگری رخ می دهد (مثال سوم و چهارم)
It's such a beautiful present.
این یک هدیه بسیار زیبا است.
How could she believe such nonsense?
او چطور می تواند به چیزی تا این حد غیر منطقی باور داشته باشد؟
The evidence is such as to leave no doubt of her guilt.
این مدرک آنقدر موثق است که هیچ تردیدی در گناهکار بودن او باقی نمی گذارد.
The force of the explosion was such that windows were blown out.
نیروی انفجار به حدی بود که پنجره ها شکسته شدند.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) از نوع چیزی که در ادامه به آن اشاره می شود یا قبلا اشاره شده است (دو مثال اول)
such
ضمیر
(ضمیر) آن نوع فرد یا چیز (مثال اول) - as such الف: واضح است که، پس، طبیعتاً، به طور طبیعی (مثال دوم) ب: دقیقاً (مثال دوم) - such is life زمانی که شما ناامید هستید ولی می دانید که باید آن را بپذیرید، زندگی همین است، دنیا همین است (مثال آخر)
Just a few cakes and sandwiches and such.
تنها مقدار کیک و ساندویچ و مانند آن.
You are new to this job, and as such, I will have to train you.
تو در این کار تازه واردی و طبیعتاً من باید به تو آموزش دهم.
I didn't get an A as such, but I still did really well in that class!
من دقیقا نمره A نگرفتم ولی با این حال عملکرد خیلی خوبی در کلاس داشتم!
She didn’t get the prize she was hoping for. But such is life, I suppose.
او جایزه ای را که به آن امیدوار بود نگرفت. ولی به گمانم دنیا همین است و باید این موضوع را بپذیرد.
such
قید
(قید) خیلی (مثال اول) – چنین، اینچنین، اینقدر، تا این حد (مثال دوم) - such as برای مثال آوردن، مانند: (مثال سوم و چهارم)
آن ها مردمی بسیار خوب هستند.
It’s such a tiny house that I don’t have to do much to painting.
خانه اینقدر کوچک است که مجبور نیستم برای رنگ آمیزی آن کار زیادی انجام دهم.
Sara has many hobbies, such as swimming, bowling, and running.
سارا سرگرمی های زیادی دارد، مانند: شنا کردن، بولینگ و دویدن.
Opportunities such as this did not come every day.
فرصت هایی مانند این هر روز پیش نمی آمد.
(قید – ادامه بررسی معنی واژه) such as it is/ they are اینکه بگویید چیزی چندان خوب یا دارای کیفیت نیست یا در شرایط خوبی نیست یا کافی نیست
The food, such as it was, was served at nine o'clock.
غذا، هر چه که هست، ساعت 9 سرو می شود.
Well, I can't be everywhere, but I can offer my financial advice, such as it is.
خب، من نمی توانم همه جا حضور یابم ولی می توانم توصیه اقتصادی خودم را هرچه که هست ارائه دهم. (اگر حضور داشت توصیه کاملی ارائه می کرد)