برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با offer
ترجمه و جمله با offer
(فعل) پیشنهاد دادن، ارائه دادن – دادن، تامین کردن، در دسترس قرار دادن، عرضه کردن – تقدیم کردن چیزی به خدا
She offered a job in the insurance.
او به من یک کار در صنعت بیمه پیشنهاد کرد.
They offer their customers a choice between meat and vegetable.
آن ها به مشتریان خود یک انتخاب بین گوشت و سبزی می دهند.
Your doctor should be able to offer advice on diet.
دکتر شما باید بتواند درباره رژیم غذای مشاوره بدهد.
offering up prayers for a man health
دعا کردن برای سلامتی یک آدم
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) offer resistance تلاش برای جنگیدن یا مقاومت کردن
offer
اسم
offers
(اسم) پیشنهاد – پولی که بابت چیزی داده می شود
The company made me a job offer and I accepted it.
این شرکت به من یک پیشنهاد کار داد و من پذیرفتم.
This toy is currently on special offer at $3.
این اسباب بازی با 3 دلار در پیشنهاد ویژه قرار دارد.
They made an offer on our house.
آن ها یک قیمت برای خانه ما ارائه دادند.
I'll give you $60, and that's my final offer.
من به شما 60 دلار می دهم و این آخرین پیشنهاد (قیمت) من است.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: