koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با free

free

صفت

US /ˈfriː/

freer; freest

(صفت) مجانی – آزاد (دو مثال آخر)

free advice

مشاوره رایگان

After 10 years, they finally set him free.

بعد از 10 سال، آن ها بالاخره او را آزاد کردند.

You're entirely free to do whatever you want to do.

شما کاملا آزاد هستید که هر کاری می خواهید را انجام دهید.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) آزاد به لحاظ عدم سخت گیری مقررات – عاری از چیزی – بدون مشغله، آزاد، بی کار

I can say whatever I want to say. This is a free country.

من هر چیزی که بخواهم را می توانم بگویم. این یک کشور آزاد است.

free from worry/disease

عاری از ترس / بیماری

I'm free tomorrow night.

من فردا شب بیکارم.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) بلا استفاده، آزاد

I'm going to call my mother as soon as the phone is free.

همین که تلفن آزاد شد می خواهم با مادرم تماس بگیرم.

free

قید

(قید) بدون پرداخت هزینه - آزادانه

Children under five travel free.

کودکان زیر 5 سال بدون پرداخت هزینه مسافرت می کنند.

The gate opened, and the animals ran free.

در باز شد و حیوانات آزادانه دویدند.

free

فعل

frees; freed; freeing

(فعل) آزاد کردن

The hostages were all freed.

گروگان ها همگی آزاد شدند.

He has struggled to free himself from debt.

او تلاش کرده است تا خودش را از قرض رها کند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها