koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با running

running

اسم

US /ˈrʌnɪŋ/

(اسم) دوندگی – اداره کردن، مدیریت – قاچاق - be in the running/out of the running امیدی برای موفقیت در یک مسابقه داشتن

to go running

به دوندگی رفتن

drug-running

قاچاق مواد مخدر

The running of a large household is not easy.

مدیریت یک خانواده پر جمعیت آسان نیست.

running

صفت

(صفت) بی وقفه – در حال کار، روشن - running commentary گزارش یک رویداد مانند یک مسابقه – در حال دوندگی (مثال چهارم) - in running order ماشینی که به درستی کار می کند - the running order برنامه یا ترتیبی که در آن تمام بخش ها مقرر شده است

a running battle

یک مبارزه بی وقفه

a running engine

یک موتور روشن

Don't keep up a running commentary.

به گزارش ادامه نده.

a running jump

یک پرش در حال دوندگی

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها