koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با way

way

اسم

US /ˈweɪ/

ways

(اسم) راه، مسیر منتهی به جایی

Do you know the way to the train station?

آیا مسیر منتهی به ایستگاه قطار را می شناسی؟

They live across the way from us.

آن ها در روبروی ما زندگی می کنند.

Walk this way.

از این مسیر بیا.

It's not very far out of his way.

آن خیلی دور از مسیر او نیست.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) روش، راه – عادت (مثال آخر)

That's no way to talk to your father.

راهی برای حرف زدن با پدرت وجود ندارد.

Animals communicate in various ways.

حیوانات به روش های مختلفی ارتباط برقرار می کنند.

There is no way I can leave her.

هیچ راهی وجود ندارد (ممکن نیست) که من بتوانم تو را ترک کنم.

It is not his way to give up easily.

این عادت او نیست که زود بیدار شود.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) فاصله – منطقه ای که کسی در آن زندگی می کند (مثال دوم) – بخش یا نظر یا جنبه خاصی از چیزی که درباره آن فکر یا بحث می کنید (با عباراتی مانند: in every way و in many ways و in some ways و in other ways می آید - مثال سوم و چهارم)

We walked just a short way before he got tired.

ما تنها فاصله کمی را قدم زدیم قبل از اینکه او خسته شود.

I'll stop by and see you next time I'm down your way.

من دفعه بعد که به محل شما بیایم، توقف می کنم و تو را ملاقات می کنم.

Ben is a perfectly normal child in every way.

بن از همه جهت بچه کاملا نرمالی است.

The way I see it, this is the worst plan.

جوری که من این را می بینم، این بدترین برنامه است.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) the way things are جوری که شرایط در حال حاضر حکم می کند، جوری که اوضاع در جریان است - by the way اصطلاح: به هر جهت، و اینکه (مثال دوم) - in the way مانع چیزی شدن یا دخالت در کاری کردن (مثال سوم و چهارم)

The way things are, I cannot continue to work.

در این شرایط، من نمی توانم به کار کردن ادامه دهم.

And, by the way, my name's Sara.

و اینکه اسم من سارا است. (کسی اشتباه او را صدا کرده است یا اینکه او خواست که خودش را معرفی کند)

But please try not to get in the way.

ولی سعی کنید مانع کار ما نشوید.

The neighbor always puts his trash cans in the way of my car.

همسایه ما همیشه زباله اش را در مسیر ماشین من می گذارد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) on your way همچنین به معنی رفتن و ترک کردن است

Give me my money and I'll be on my way.

پول مرا به من بده و من خواهم رفت.

way

قید

(قید) خیلی، خیلی دور، خیلی زیاد - way back خیلی قبل، خیلی قدیم (مثال آخر)

children who are way behind in reading skills

بچه هایی که در مهارت خواندن خیلی عقب هستند

It’s way past your bedtime.

خیلی از وقت خواب ما گذشته است.

I ate way too much.

من خیلی خیلی غذا خوردم.

I'm way glad to hear that.

خیلی خوش حالم که آن را شنیدم.

We first met way back in the seventies.

ما اولین بار خیلی قبل در دهه هفتاد یک دیگر را ملا قات کردیم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها