برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با far
ترجمه و جمله با far
(قید) در فاصله یا زمان خیلی دور – خیلی - so far تاکنون (مثال آخر)
She doesn’t live far from here.
او خیلی دور از اینجا نیست.
Her new school is far better than the old one.
مدرسه جدید خیلی بهتر از مدرسه قدیمی او است.
He has written only two books so far.
او تاکنون تنها دو کتاب نوشته است.
far
صفت
farther /ˈfɑɚðɚ/ or further /ˈfɚðɚ/ ; farthest /ˈfɑɚðəst/ or furthest /ˈfɚðəst/
(صفت) دور، دور دست - the far left افراد نزدیک به لیبرالیسم و the far right افراد نزدیک به محافظه کاری (مثال دوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: