koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با worst

worst

صفت

US /ˈwɚst/

(صفت) بدترین، ضعیف ترین - come off worst شکست خوردن

What's the worst thing that could happen?

بدترین اتفاقی که می تواند رخ دهد چیست؟

They're the worst team ever.

آن ها ضعیف ترین تیم تاریخ هستند.

People are their own worst enemies.

بدترین دشمن مردم، خودشان هستند. (خودشان برای خود مشکلات درست می کنند)

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) in the worst way خیلی زیاد - worst of all بدتر از همه

I want a new car in the worst way.

من به شدت یک ماشین جدید می خواهم.

worst

قید

(قید) به بدترین شکل، به بدترین صورت

Aid is being sent to areas that have been worst affected by the earthquake.

کمک ها به مناطقی ارسال شد که به بدترین شکل از زلزله تاثیر پذیرفته اند.

worst

اسم

(اسم) the worst بدترین فرد یا بدترین چیز - the worst of something بیشترِ چیزی، بدترین بخش چیزی (مثال دوم و سوم) - at (the) worst بدترین حالتی که می تواند باشد (دو مثال آخر)

That movie was the worst!

آن، بدترین فیلم بود.

The worst of it is that I can't even be sure if they received my letter.

بدترین بخش آن این است که من حتی نمی توانم مطمئن شوم که آن ها نامه مرا دریافت کرده اند یا نه.

The worst of the storm seemed to be over.

به نظر، بخش عمده طوفان تمام شده است.

Nothing's working at the moment, so I think you've seen us at our worst.

هیچ چیزی الان کار نمی کند، پس به نظر من شما ما را در بدترین حالتی که می تواند برای ما رخ دهد، دارید می بینید.

Our house wasn't too badly damaged from the flood. We'll have to replace the downstairs carpets at the worst.

خانه ما زیاد از آن سیل آسیب ندید. در بدترین حالت مجبور خواهیم بود فرش های طبقه پایین را عوض کنیم.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) at worst در بدترین شرایط/حالت ممکن - bring out the worst in بدترین ویژگی کسی را بیرون آوردن (مثال دوم) - get the worst of it باختن در یک رقابت یا هر چیزی - if (the) worst comes to (the) worst یا if (the) worse comes to (the) worst اگر بدترین اتفاق ممکن رخ دهد

At worst, you'll have to pay a fine, but you won't lose your license.

در بدترین حالت، باید جریمه پرداخت کنید، اما گواهینامه خود را از دست نخواهید داد.

Pressure can bring out the worst in people.

فشار می تواند روی سگ مردم را بیرون بیاورد.

If the worst comes to the worst, we’ll just have to sell the car.

اگر بدترین اتفاق ممکن رخ دهد، ما تنها مجبور خواهیم بود ماشین را بفروشیم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها