برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با eat + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با eat
(فعل) خوردن – کم کم استفاده شدن یا نابود شدن یا دور کردن (مثال دوم) – اذیت کردن کسی
He ate a hamburger for lunch.
او یک همبرگر برای ناهار خورد.
The rocks were eaten away by erosion.
سخره ها به دلیل فرسایش، خورده شده بودند.
What's eating you?
چی چیزی دارد تو را می خورد؟ (چی چیزی دارد تو را عذاب می دهد؟)
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) be eating out of someone's hand کاملا تحت کنترل کسی بودن - eat a horse برای توصیف کسی که خیلی گرسنه است - eat crow یا eat humble pie به اشتباه یا شکست اعتراف کردن - eat light غذای رژیمی خوردن - eat (someone or something) alive الف: (در مورد حشرات) کسی با چیزی را بارها نیش زدن ب: کسی یا چیزی را به شدت زدن یا شکست دادن - eat someone's or something's lunch کسی یا چیزی را خیلی بد شکست دادن
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) eat up الف: خوردن چیزی تا تمام شود (مثال اول) ب: تمام چیزی را استفاده کردن یا خرج کردن (مثل زمان یا پول – مثال دوم) ج: خیلی حسود بودن یا عصبانی بودن و غیره (مثال سوم) د: لذت بردن از چیزی
Go on, eat it up. It will make you feel better.
زود باش، این را بخور. حالت را بهتر خواهد کرد.
خانه های بزرگ فقط پول آدم را تمام میکنند.
She was eaten up with envy of her friend's success.
او داشت از حسادتِ موفقیتِ دوستش میمرد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) to eat up the clock وقت تلف کردن در یک مسابقه - eat your heart out حسود بودن - eat your words حرف خود را پس گرفتن (مثال اول) - have your cake and eat it too از قسمت خوب ماجرا لذت بردن - the proof of the pudding is in the eating اینکه بگویید که بد یا خوب چیزی را تنها با امتحان کردن می توانید تشخیص دهید
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: