معنی before به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(قید) قبلا، قبل (دو مثال اول) – جلو یا جلوتر از کسی یا چیزی دیگر (in advance – مثال سوم)
before
حرف اضافه
(حرف اضافه) قبل از (مثال اول) – در مقابل، جلوی، در حضور (مثال دوم) – پیشگاه کسی، پیش روی کسی، مد نظر کسی یا چیزی (سه مثال آخر)
before lunch
قبل از شام
He stood up before a whole roomful of people, and asked her to marry him.
او جلوی یک اتاق پر از آدم ایستاد و از او خواستگاری کرد.
the candidates before the voters
کاندیداهای مد نظر رای دهندگان
The men appeared before the judge yesterday.
دیروز آن افراد در محضر دادگاه حاضر شدند.
The whole summer lay before me.
تمام تابستان پیش روی من قرار دارد.
(حرف اضافه – ادامه بررسی معنی واژه) تحت فشار چیزی یا کسی
before
حرف ربط
(حرف ربط) قبل از اینکه – به جای اینکه، قبل از اینکه (rather than; sooner than - مثال دوم)