برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با home + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با home
(اسم) خانه – کل خانواده – زادگاه، خانه، مهد
We have a country home and a city home.
ما یک خانه روستایی و خانه شهری داریم.
a happy home
یک خانواده شاد
Australia is the home of the kangaroo.
استرالیا زادگاه کان گرو است.
She’s beginning to feel at home in her new job.
او کم کم در کار جدیدش احساس راحتی می کند. (at home در جای دیگر یعنی راحتی یا احساس راحتی)
Go into the living room and make yourself at home.
برو داخل اتاق نشیمن و راحت باش. (بخور، بخواب و غیره)
home
صفت
(صفت) خانگی، خانوادگی – (در ورزش) زمین میزبان - home brew شرابی که در خانه درست شده است
home
قید
(قید) در خانه، از خانه، به سمت خانه، به خانه - bring home the bacon خرج زندگی را درآوردن - bring (something) home واضح کردن چیزی، شفاف کردن چیزی - close to home چیزی که روی شما تاثیر میگذارد و شخصی محسوب میشود - come home to واضح شدن، مشخص شدن (مثال چهارم) - come home to roost اینکه اقدام بدی در گذشته تاثیر و نتیجه خود را بگذارد
home
فعل
homes; homed; homing
(فعل) home in on (someone or something) پیدا کردن کسی یا چیزی و به سمت آن حرکت کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: