معنی afford به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(فعل) از پس هزینه چیزی برآمدن، توانا بودن در پرداخت هزینه یا قیمت چیزی (سه مثال اول) – بر انجام کاری که مشکل یا لطمه خاصی به همراه ندارد توانا بودن (مثال چهارم) – تامین یا فراهم کردن چیزی برای کسی (مثال آخر)
They couldn't afford to buy a house there.
آن ها نتوانستند از پس پرداخت هزینه خریدن یک خانه در اینجا برآیند.
How can he afford to eat out every night?
او چطور می تواند هزینه هر شب غذا خوردن در بیرون از خانه را پرداخت کند؟
We can't afford another trip abroad this year.
ما امسال پول مسافرت خارجه را نداریم.
Without an income, you can't afford to take risks with your capital.
بدون درآمد داشتن نمی توانی با سرمایه خود کار های ریسکی انجام دهی.
It afforded his the opportunity to improve his tennis skills.
این موضوع این امکان را برای او فراهم کرد تا مهارت های تنیس خود را افزایش دهد.