برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با visit + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با visit
(فعل) دیدن، ملاقات کردن، بازدید کردن
Which cities did you visit in France?
چه شهرهایی را در فرانسه بازدید کردید؟
He visits his doctor regularly.
او دکترش را به طور مرتب می بیند.
to visit a Web site
بازدید کردن از یک وبسایت
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) visit on/upon کسی را با چیزی مجازات کردن، چیزی را به کسی تحمیل کردن - visit with (someone) صحبت کردن با کسی
visit
اسم
visits
(اسم) بازدید، دیدار، عیادت، دید و بازدید – هنگامی که شما در یک هتل و .. اقامت دارید (اقامت - مثال چهارم)
a visit to the doctor
دیدن دکتر
I’ve just had a visit from the police.
من همین الان یک بازدید از طرف پلیس داشتم.
official visit
بازدید رسمی
It was meant to be a temporary visit, but Tokyo broke its promise, and said they were not going back.
این قرار بود یک اقامت موقت باشد ولی توکیو تعهد خود را زیر پا گذاشت و گفت که آن ها قرار نیست برگردند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: