koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با sure

sure

صفت

US /ˈʃɚ/

surer; surest

(صفت) مطمئن (سه مثال اول) – مسجل، درست، دقیق (دو مثال آخر)

I am sure that everything is normal.

مطمئن هستم که همه چیز طبیعی است.

We could not be sure of financial support.

ما نمی توانیم بابت حمایت مالی مطمئن باشیم. (ممکن است که حمایت نشویم)

They are sure to win.

آن ها بابت پیروزی مطمئن هستند. (مطمئن هستند که پیروز میشوند)

Those black clouds are a sure sign of rain.

آن ابرهای سیاه نشانه مسجلی برای بارش باران هستند.

One thing is for sure—it's not going to be easy.

چیزی که مسجل است اینکه این کار قرار نیست آسان باشد.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) سفت یا محکم یا قوی (مثال اول) - be sure to (do something) اطمینان حاصل کن (مثال دوم) - for sure بی شک، بدون تردید (مثال سوم)

have a sure hold/footing

داشتن جا دست/جا پای محکم

Be sure that you know what is required.

اطمینان حاصل کن که آنچه لازم است را می دانی.

No one knows for sure that ….

هیچ کس به صورت قطعی نمی داند که ... .

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) make sure اطمینان حاصل کن که - sure of yourself به توانایی های خود اطمینان داشتن (مثال اول) - sure thing قبول کردن یا جواب بله دادن - to be sure اعتراف به درستی چیزی کردن قبل از گفتن چیزی مخالف با آن (مثال دوم)

Go ahead and try, if you're so sure of yourself.

اگر اینقدر به توانایی خود اطمینان داری، برو جلو و امتحان کن.

She is intelligent, to be sure, but she’s also very lazy.

او باهوش است، مطمئنا، ولی همچنین خیل تنبل است.

sure

قید

(قید) بله، مطمئنا (دو مثال اول) – برای جواب دادن به کسی که از شما تشکر کرده است (you're welcome – مثال سوم) – خیلی (مثال چهارم)

Toronto sure was a great place to grow up.

ترنتو مطمئنا جای بسیار خوبی برای بزرگ شدن است.

Can you do the dishes? Sure.

آیا می توانی ظرف ها را بشوری؟ بله.

Thank you for your help. Sure—anytime.

بابت کمک شما سپاسگذارم. خواهش می کنم – هر وقت کمکی از دستم بر بیاید دریغ نمی کنم.

She sure looked unhappy.

او خیلی ناراحت به نظر می رسید.

(قید – ادامه بررسی معنی واژه) sure enough طبق معمول، طبق انتظار

Sure enough, the plane was two hours late.

طبق انتظار، هواپیما دو ساعت تاخیر داشت.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها