koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با just

just

صفت

US /ˈʤʌst/

(صفت) منصفانه (fair - مثال اول) – منطقی یا مناسب (مثال دوم) – get your just deserts به حق خود رسیدن (منفی – مثال سوم) - justly (قید) به شکل مناسب یا منصفانه ای (properly) – justness (اسم) مناسب بودن

a just decision

یک تصمیم منصفانه

a just reward

یک پاداش مناسب

We all want to see this criminal get his just deserts.

ما همگی میخواهیم ببینیم که این مجرم به حقش میرسد.

just

قید

(قید) همین الان، حالا، تقریبا در یک زمان، خیلی زود، اخیرا

He just left – if you run, you can catch him.

او همین الان رفت – اگر بدوید می توانید به او برسید.

He was just here a minute ago.

او همین یک دقیقه پیش اینجا بود.

The phone rang just as we were leaving.

درست زمانی که داشتین می رفتیم تلفن زنگ خورد.

I saw her here just yesterday.

من همین دیروز او را دیدم.

(قید – ادامه بررسی معنی واژه) دقیقاً – تنها، فقط، صرفا - خیلی

Beth looks just like her mother.

بث دقیقا شبیه مادرش است.

I just want to help.

من فقط می خواهم کمک کنم.

Just because you're older than me doesn't mean you know everything.

صرفا به خاطر اینکه از من پیر تر هستید به این معنی نیست که همه چیز را می دانید.

You look just wonderful!

شما خیلی عالی به نظر می رسید!

(قید – ادامه بررسی معنی واژه) just now الف: همین چند لحظه قبل (مثال اول) ب: الان - be just possible به احتمال خیلی کم - isn't it/aren't they just? به شدت با چیزی که گفته شده است موافق بودن - just a minute/moment/second الف: اینکه از کسی بخواهید اندکی صبر کند ب: اینکه در حرف کسی وقفه ایجاد کنید و چیزی بپرسید یا بخواهید یا بگویید (مثال دوم) - (it's) just as well (that) چیز خوبی است (مثال سوم)

I saw her just now.

من او را همین چند لحظه قبل دیدم.

Just a minute - can you tell me what she was wearing again?

یک لحظه – می توانی دوباره به من بگویی که او چی پوشیده بود؟

I really wanted to go to the vacation, but it's just as well. I have a lot to do.

من واقعاً می خواستم به تعطیلات بروم، ولی این چیز خوبی است (اینکه به تعطیلات نرفتم). من خیلی کار دارم که باید انجام دهم.

(قید – ادامه بررسی معنی واژه) just like that همینجوری، ناگهانی، به صورت غیر منتظره (مثال اول) - just my luck! از شانس بد من - (I'm) just saying برای اینکه یک نقد یا شکایتی را با حداقل تندی و تلخی ممکن بیان کنید (مثال دوم و سوم) - might just as well (در مورد انجام دادن کاری) دلیلی برای انجام ندادن آن وجود ندارد (مثال آخر) - just in case در صورتی که اتفاق پیش بینی نشده ای رخ دهد، محض احتیاط

And just like that, all the money I had earned was gone.

و همینجوری همه پولی که بدست آورده بودم خرج شد.

I'm just saying there are risks involved.

من فقط دارم میگویم که خطراتی وجود دارد.

If you don't like it, why did you buy it? Just saying.

من فقط میگویم که اگر تو این را دوست نداری چرا خریدی؟

It was so bad we might just as well have stayed at home.

هوا خیلی بد بود و ایده آل این بود که در خانه بمانیم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها