معنی bad به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(صفت) بد، ناخوشایند – فاسد (مثال آخر)
She's in a bad mood.
او حالش خوب نیست.
a bad dream
یک خواب بد
a bad marriage
یک ازدواج بد
very bad habits
عادت های خیلی بد
او حال بدی داشت.
a bad person
یک آدم بد (شیطان صفت)
a bad fish
یک ماهی فاسد