عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

فقط تا 31 خرداد امکان خرید با 40% تخفیف وجود دارد

ترجمه و تحلیل shoulder

shoulder

اسم

US تلفظ صوتی/ˈʃoʊldɚ/

shoulders

(اسم) شانه، دوش – بخش شانه و کتف یک لباس (مثال چهارم) – قسمت بالای هر چیزی که شکلی شبیه شانه آدمی دارد (مثال آخر)

your left/right shoulder

شانه چپ/راست

The responsibility of whole family is on her shoulders.

مسئولیت همه خانواده روی شانه های او قرار دارد.

a shoulder of lamb

کتف یک گوسفند جوان (که گوشت لذیذی دارد)

The shirt is tight in the shoulders.

این پیراهن در قسمت شانه ها تنگ است.

The village lay just around the shoulder of the hill.

ان روستا دقیقا در دور و بر شانه آن تپه قرار دارد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) قسمتی از یک جاده و معمولا یک اتوبان که برای مواقعی که خودرویی که دچار نقص شده یا به هر دلیلی نیاز به توقف دارد، بتواند آنجا پارک کند (مثال اول) - a good head on your shoulders این که به کسی بگویید که با هوش است یا کله اش کار می کند - a shoulder to cry on شانه ای برای گریه کردن روی آن (کنایه از کسی که همدرد انسان است یا گوشی برای درد و دل است – مثال دوم) - have a chip on your shoulder کینه داشتن یا کسی که به خاطر مسئله ای در گذشته خود خیلی راحت عصبانی می شود (مثال سوم)

No shoulder for next 5 miles.

جای توقفی در 5 مایل بعدی وجود ندارد.

Ben is always there when I need a shoulder to cry on.

هر وقت به شانه ای برای گریه کردن نیاز دارم، بن همیشه حضور دارد.

She won't admit it, but Kate has a chip on her shoulder when it comes to discussing her career.

او به زبان نمی آورد ولی وقتی که بحث حرفه کیت می شود، او به راحتی عصبانی می شود.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) head and shoulders above اینکه بگویید کسی یا چیزی بهتر از بقیه است - look over your shoulder نگران بودن یا حواس خود را جمع کردن - rub shoulders/elbows with دیدن و صحبت کردن با کسی - shoulder to shoulder الف: از نظر فیزیکی نزدیک به هم، شانه به شانه ب: متحد، شانه به شانه (مثال اول)

The two armies fought shoulder to shoulder against the joint enemy.

آن دو ارتش شانه به شانه هم علیه آن دشمن مشترک جنگیدند.

shoulder

فعل

shoulders; shouldered; shouldering

(فعل) shoulder the responsibility/duty/cost/burden etc بار مسئولیتی را به دوش کشیدن، مسئولیتی را پذیرفتن (مثال اول) – با شانه چیزی را هل دادن (مثال دوم) - shoulder your way through/into etc با هل دادن بقیه با شانه خود، راه خود را در میان یک جمعیت بزرگ باز کردن (مثال سوم) – چیزی را با شانه خود حمل کردن (مثال آخر)

He was unwilling to shoulder this responsibility alone.

او نمی خواست به تنهایی این مسئولیت را به دوش بکشد (قبول کند).

She shouldered the window open.

او با شانه، پنجره را باز کرد.

She shouldered through the crowd.

او راه خود را با هل دادن جمعیت با شانه خود باز کرد.

She shouldered her bag and leaved the home.

او کیفش را به شانه انداخت و خانه را ترک کرد.

فقط تا 31 خرداد امکان خرید با 40% تخفیف وجود دارد

ارسال پستی کلیه آموزش‌های برق، دوربین مداربسته، دربازکن تصویری و صوتی و نور مخفی به صورت یکجا با تخفیف ویژه. برای اطلاع از شرایط از طریق این لینک با ما ارتباط بگیرید.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها