معنی alone به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(صفت) تنها
alone
قید
(قید) به تنهایی (سه مثال اول) - go it alone کاری را به تنهایی انجام دادن (مثال چهارم)
یک مرد به تنهایی می تواند این را بلند کند.
تو به تنهایی این تصمیم گرفتی.
You alone should determine what is right for you.
تو به تنهایی باید تشخیص دهی که چه چیزی برای تو خوب است.
to go it alone and start your own business
به تنهایی کسب و کار خود را شروع کردن
(قید – ادامه بررسی معنی واژه) leave (someone or something) alone کسی یا چیزی را ول کردن، مزاحم نشدن - leave well enough alone چیزی را که خوب است را تغییر ندادن - let alone بعد از یک جمله منفی می آید که بگویید که چیزی که بعد از این اصطلاح میگویید حتی احتمالش کمتر است (مثال اول) - stand alone الف: تنها بودن در یک موقعیت یا شرایط ب: اینکه بگویید کسی یا چیزی از بقیه بهتر است (مثال دوم)