برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با bag
ترجمه و جمله با bag
(اسم) کیف، کیسه، مشما، بسته (سه مثال اول) – مقداری به اندازه آن ساک (مثال چهارم) – bags پیل یا ناحیه متورم که زیر چشم برخی ایجاد میشود
shopping bags
مشماهای (ساک ها، پلاستیک ها و ...) خرید
grocery bags
ساک های خرید
a swimming bag
یک کیف شنا (که وسایل شنا را درون آن میگذاریم)
a bag of popcorn
یک پلاستیک چس فیل
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) مجموعه از چیزها مانند تعدادی ایده (مثال اول) – علاقه مندی ها یا کارهایی که کسی دوست دارد آن ها را انجام دهد – حرفی توهین آمیز به یک پیر زن – bags مقدار زیادی از چیزی (بریتیش) - a bag of nerves یک آدم خیلی مضطرب (مثال دوم) - hold the bag تمام مسئولیت یا تقصیر را پذیرفتن یا تحمیل کردن - in the bag مطمئنا رخ میدهد یا موفق میشود (مثال سوم) - let the cat out of the bag رازی را برملا کردن
bag
فعل
bags; bagged; bagging
(فعل) چیزی را در یک کیف یا کیسه و غیره قرار دادن (مثال اول) – گرفتن یا شکار کردن یک حیوان حین ماهیگیری یا شکار و غیره – چیز را گرفتن (مثال دوم) – بی خیال شدن از چیزی (مثال سوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: