koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با that

that

ضمیر

US /ˈðæt/

those /ˈðoʊz/

(ضمیر – جمع: those به معنی کلی: آن ها) آن - those who همانهایی هستند که، افرادی کی، آن هایی که (مثال سوم) - and (all) that همه این جور چیزها، چیزهای بیشتری از این نوع - at that یا and a bad/good (etc.) one at that برای افزودن یک توضیح درباره چیزی که قبلا اشاره شده است بکار می رود (همچنین، علاوه بر آن، علاوه بر این - مثال آخر)

That is my car.

آن ماشین من است.

That’s the guy I was talking about.

آن، همان فردی است که من داشتم درباره آن حرف می زدم.

There were those who was pushing the board to fire her.

کسانی بودند که هیئت مدیره را تحت فشار قرار می دادند تا او را اخراج کنند.

The meeting was boring, and it was over four hours long at that.

جلسه کسل کننده بود و علاوه بر این چهار ساعت طول کشید.

(ضمیر – ادامه بررسی معنی واژه) for all that با وجود چیزی - that is (to say) برای اینکه اطلاعات دقیقتر یا درست تری درباره چیزی ارائه دهید، به عبارت دیگر، یعنی (مثال اول) - that is all یا that's all الف: برای اینکه بگویید چیزی تمام شده است ب: برای اینکه بگویید چیزی همه آنچه شما به آن نیاز داشتید است (مثال دوم) - that is that یا that's that همینی که هست، همین و بس، برای تاکید بر اینکه یک موقعیت نمی تواند تغییر کند (مثال سوم)

We—that is to say my wife and I— are ready to go to Paris.

ما – یعنی همسرم و من – آماده ایم که به پاریس برویم.

I went there to visit an old friend and that's all.

من آنجا رفتم تا یک دوست قدیمی را ببینم، همین.

Sign the document, pay the fee and that's that until the next time.

این سند را امضا کن، پول را پرداخت کن و همین و بس تا دفعه بعد.

(ضمیر – ادامه بررسی معنی واژه) that should/will do (it) برای اینکه بگویید به چیز بیشتری نیاز ندارید - that's it الف: برای اینکه بگویید چیزی یا کاری کاملا تمام شده یا موقعیتی دیگر قابل تغییر نیست (مثال اول) ب: برای اینکه به کسی بگویید که کاری را دارد درست انجام می دهد (مثال دوم) – ج: برای اینکه بگویید چیزی همه خواسته یا نیاز شما است (مثال سوم) - that's life زندگی همینه (برای اینکه بگویید که اتفاقی بدی که رخ داده است در زندگی طبیعی است)

Okay, that's it. You can go now.

بسیار خوب، تمام شد. شما اکنون می توانید بروید.

Slowly ... slowly. Yeah, that’s it.

یواش تر .... یواش تر. آفرین، همینه.

I went there to visit an old friend and that's it.

من آنجا رفتم تا یک دوست قدیمی را ببینم، همین.

that

حرف ربط

(حرف ربط) که – برای بیان یک آرزو که معمولا ممکن نیست (یک عبارت ادبی – مثال سوم) - in that برای افزودن اطلاعات بیشتر درباره چیزی (در واقع) - not that الف: نه چندان ب: همچنین به این معنی است که چیزی که ممکن است درست باشد درست نیست (مثال آخر)

I never said that I was afraid.

من هرگز نگفتم که ترسیدم.

I'm glad that he fired.

من خوشحالم که او اخراج شد.

Oh, that she were alive to see this!

اوه، کاش او زنده بود و این را می دید!

My husband spend a lot of time with his friends - not that I care.

برای من مهم نیست که همسرم زمان زیادی را با دوستانش صرف می کند.

that

صفت

those

(صفت) آن

that guy

آن مرد

that

قید

(قید) اینقدر، آن همه، این همه - not (all) that نه خیلی، نه تا حدی (مثال آخر)

I can't walk that far.

من نمی توانم اینقدر فاصله دور را قدم بزنم.

I need a ladder about that long.

من یک نردبان تا این اندازه بلند می خواهم.

It's not really that different in France.

در فرانسه واقعا تا این حد (خیلی) تفاوت ندارد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها