koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با alive

alive

صفت

US /əˈlaɪv/

(صفت) زنده (مثال اول) – به بقا ادامه دادن یا باقی ماندن (مثال دوم) – هنوز شانس یا احتمال پیروزی دارد – پر از امید و زندگی یا انرژی (مثال سوم)

She is still alive.

او هنوز زنده است.

to keep a tradition alive

یک رسم را زنده نگه داشتن

His face was alive with excitement.

چهره او پر از هیجان بود.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) alive and kicking سالم و فعال - alive and well الف: زنده و سالم ب: محبوب، مورد استفاده (مثال اول) - alive to آگاه به یا متوجه چیزی (مثال دوم) - bring (something) alive چیزی را واقعی تر یا جذاب تر نشان دادن (مثال سوم)

Many of the old traditions are still alive and well.

بسیاری از رسومات قدیمی هنوز محبوب هستند.

She was always alive to new ideas.

او همیشه به ایده های جدید توجه داشت.

Maps and pictures bring the book alive.

نقشه ها و تصویرها این کتاب را جذاب تر کرده است.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) come alive الف: جذاب شدن یا به وقوع پیوستن (مثال اول) ب: پر از هیجان شدن، هیجان بخشیدن - eat (someone or something) alive الف: (در مورد حشرات) گزیده شدن به دفعات زیاد ب: کسی یا چیزی را به طرز بدی شکست دادن یا آسیب رساندن - skin (someone) alive کسی را زنده پوست کندن (کنایه از اینکه کسی را به شدت تنبیه کردن)

The game came alive in the second half.

مسابقه در نیمه دوم جذاب شد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها