koobdar.ir

مجله اینترنتی کوبدار

صفحه اصلی
عناوین
sdds
جستجو در سایت
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله اینترنتی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir
مجموعه ها و بسته های آموزشی ارائه شده در وب سایت کوبدار

معنی board به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار

مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:

1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی

board

اسم

US /ˈboɚd/

boards

(اسم) تخته (دو مثال اول) – هیات امناء، هیئت مدیره (مثال سوم) – تابلو اعلانات – گروهی از مردم، شورا، انجمن (مثال آخر)

She wrote it on the board.

او آن را روی تخته نوشت.

a whiteboard

یک وایت بورد (تخته سفید)

members of the board

اعضای هیئت مدیره

a member of the advisory board

یک عضو از شورا توصیه کننده

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) وعده غذایی که در یک مکان اجاره ای موقت مانند هتل داده میشود و جزئی از قرارداد حضور شما است (مثال اول) - half board بعضی از وعده های غذایی - full board همه وعده های غذایی – boards امتحان ورودی دانشگاه (در آمریکا - مثال دوم) - the boards دیوار کوتاه چوبی که دور تا دور یک زمین حاکی ساخته میشود (در آمریکا) - across the board برای همه، شامل همه - go by the board یا go by the boards (US) منسوخ شده، رها شده - on board الف: سوار بر قطار یا هواپیما و غیره (مثال سوم) ب: همراه کردن، شامل گروهی که موافق باشند

He paid $100 a week for bed and board.

او 100 دلار بابت یک هفته جای خواب و غذا پرداخت کرد.

to pass the boards

قبول شدن در امتحان

He got on board the boat.

او سوار قایق شد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) sweep the board همه جوایز ممکن را برنده شدن - take (something) on board مدنظر قرار دادن چیزی - tread the boards به عنوان یک بازیگر روی استیج ایفای نقش کردن

board

فعل

boards; boarded; boarding

(فعل) سوار هواپیما، قطار و غیره شدن یا کردن (مثال اول) – پوشاندن یا بستن چیزی با چوب (مثال دوم) – غذا دادن در هتل و غیره – پول غذا را دادن (مثال سوم)

Passengers are waiting to board.

مسافران منتظر سوار شدن هستند.

board up a broken window

پنجره شکسته را با چوب پوشاندن

Many students board at the college.

خیلی از دانشجویان در دانشگاه بابت غذا پول میدهند.