koobdar.ir

مجله اینترنتی کوبدار

صفحه اصلی
عناوین
sdds
جستجو در سایت
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله اینترنتی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir
مجموعه ها و بسته های آموزشی ارائه شده در وب سایت کوبدار

معنی care به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار

مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:

1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی

ترجمه و جمله با care

care

اسم

US /ˈkeɚ/

cares

(اسم) مراقبت (مثال اول) – توجه، دقت (مثال دوم) - take care of sb/sth الف: مراقبت کردن از کسی یا چیزی (مثال سوم) ب: ترتیب چیزی را دادن (مثال آخر)

With proper care, the plants may last for fifty years.

با مراقبت مناسب، این گیاهان ممکن است برای 50 سال دوام بیاورند.

She chose her words with care.

او کلماتش را با دقت انتخاب کرد.

Take good care of your girl.

از دختر خود به خوبی مراقبت کن.

Don't worry about the travel arrangements. They're all being taken care of.

نگران مقدمات سفر نباش. ترتیب همه این مسائل داده میشود.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) care of یا in care of اینکه به کسی آدرس کسی را بدهید (مثال اول) - take care برای خداحافظی کردن، مراقب خودت باش (مثال دوم) - have all the cares of the world on your shoulders نگران مسائل مختلف زیادی بودن - without a care in the world نه غم نان دارد و نه غصه فراغ یار، بدون هیچ نگرانی و دغدغه ای

You can write me care of my grandfather.

تو میتوانی به آدرس پدربزرگ من برای من نامه بنویسی.

Bye! Take care!

خدا نگهدار! مراقبت کن!

care

فعل

cares; cared; caring

(فعل) اهمیت دادن (دو مثال اول) – چیزی را خواستن (مثال سوم) - care for someone/something الف: مراقبت کردن از کسی یا چیزی (مثال چهارم) ب: دوست داشتن چیزی یا کسی (مثال آخر)

I don’t care how much it costs, just buy it.

اهمیتی نمی دهم که آن چقدر می ارزد، فقط آن را بخر.

Who cares what she thinks?

برای چه کسی اهمیت دارد که او چه فکر می کند؟

Would you care to join us for lunch?

دوست داری برای شام با ما باشی؟

I cared for his dog while he was away.

وقتی او خانه نبود من مراقب سگش بودم.

She don’t care for seafood.

او غذای دریایی دوست ندارد.