koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با split

split

فعل

US /ˈsplɪt/

splits; split; splitting

(فعل) تقسیم کردن، شکافتن – به گروه تقسیم شدن، پخش شدن (مثال سوم) – دو دسته یا چند دسته شدن، شکاف ایجاد شدن بر سر چیزی (مثال آخر)

The teacher split the student up into four groups.

معلم دانش آموزان را به چهار گروه تقسیم کرد.

The book is split into seven sections.

این کتاب به هفت بخش تقسیم شده است.

Let's split up and look for the lost child.

بیایید پخش شویم و دنبال آن کودک گمشده بگردیم.

The society is deeply split on this issue.

در جامعه به شکل عمیقی درباره این موضع شکاف ایجاد شده است.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) پاره کردن یا پاره شدن یا شکافتن مخصوصا به صورت خطی (مثال اول) – جدا شدن از یک رابطه (مثال دوم) – جایی را ترک کردن (مثال سوم)

He split another pants when he bent over.

او وقتی خم شد، یک شلوار دیگر را پاره کرد. (چاک برداشت)

Uncle John split up with his wife today.

عمو جان امروز از همسرش جدا شد.

The performance was boring, so I split.

آن اجرا حوصله سر بر بود، بنابراین من آنجا را ترک کردم.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) split hairs بحث کردن در خصوص جزئیات یا تفاوت های ریز و کم اهمیت - split on اطلاعات مخفیانه را به پلیس گزارش دادن - split the difference پذیرفتن نصف یا نزدیک به نصف آنچه از ابتدا می خواستید (مخصوصا در مورد پول – مثال اول) - split the ticket به کاندیداهایی از بیش از یک حزب رای دادن (هنگامی که بیش از یک انتخابات در کشوری در یک روز برگزار می شود، برخی از رای دهندگان ترجیح می دهند که مثلا یک دموکرات را برای ریاست جمهوری و یک فرد از حزب مثلا کارگر را برای مجلس انتخاب کنند که به این کار split-ticket یا split the ticket می گویند.) - split your sides (laughing) به شدت خندیدن

You want to sell for $200, and I want to buy for $150. Let's split the difference and close the deal at $175.

تو می خواهی این را 200 دلار بفروشی و من می خواهم این را 150 دلار بخرم. بیا حد وسط را بگیرم و معامله را با 175 دلار ببندیم.

split

اسم

splits

(اسم) شکاف یا پارگی یا بریدگی خطی – شکافی که به دلیل عدم تفاهم وجود دارد (مثال دوم) – تفاوت یا تمایز واضح بین دو چیز – تقسیم (مثال سوم) – بخشی از چیزی که تقسیم شده است (مانند یک برش از کیک)

a long split in the sleeve of his coat

شکافی بلند در آستین کت او

a split between liberal and Labor parties

شکافی بین حزب لیبرال و حزب کارگر

She demanded a 50–50 split in the profits.

او درخواست تقسیم 50 – 50 سود را کرد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) 180 درجه باز کردن پاها

There are several advanced versions of the splits, but most people start with one of two types: the front splits and side splits.

چندین نوع پیشرفته از 180 درجه باز کردن پاها وجود دارد، ولی بیشتر افراد با یکی از این دو نوع شروع می کنند: 180 درجه رو به جلو و از بغل.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها