معنی another به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(صفت) دیگر، یکی بیشتر، یکی دیگر (مثال اول) – یک شخص یا چیز متفاوت (مثال دوم) – شبیه یا مساوی با کسی یا چیزی (مثال سوم)
Buy two CDs and get another completely free.
دو تا سی دی بخرید و یکی دیگر را کاملا رایگان دریافت کنید.
He's finished with that girlfriend and found himself another (one).
او رابطه اش را با آن دوست دختر تمام کرد و یکی دیگر برای خود پیدا کرد.
He's going to be another van Gogh.
او قرار است ون گوگ دیگری باشد.
another
ضمیر
(ضمیر) یکی دیگر از همان نوع (مثال اول) – یک نفر یا یک چیز دیگر (مثال دوم) - at one time or another گهگداری، گاهی - for one/some reason or another بنا بر پاره ای از دلایل - one way or another راه را روشی که هنوز معلوم نیست (مثال سوم)
They have two sessions, one in the morning and another in the afternoon.
آن ها دو جلسه دارند، یک صبح و دیگری در بعد از ظهر.
He's not comfortable living in another's house.
او با زندگی کردن در خانه یک نفر دیگر راحت نیست.
He vowed that he would succeed one way or another.
او قول داد که راهی برای موفقیت پیدا میکند.
(ضمیر – ادامه بررسی معنی واژه) one after another یک پس از دیگر، خیلی