عضویت عضویت در سایت

تماس تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با bent

bent

فعل

US /ˈbɛnt/

(فعل) گذشته ساده فعل bend

bent

صفت

(صفت) کج، دارای خمیدگی یا قوس، خم شده (دو مثال اول) - bent on/upon میل شدیدی به انجام کاری داشتن (مثال سوم) - bent out of shape خیلی عصبانی یا ناراحت بودن (مثال آخر)

bent arms

دستان خم شده (مثلا حالتی که فیگور جلو بازو گرفته میشود)

She is bent double with pain.

او از درد خم شده است. (bent double حالتی که بالا تنه به سمت پاها خم میشود)

He was bent on getting married as soon as possible.

او به شدت تمایل داشت هر چه زودتر ازدواج کند.

You should apologize to Jim before he gets bent out of shape.

تو باید از جیم عذرخواهی کنی قبل از اینکه خیلی عصبانی شود.

bent

اسم

bents

(اسم) گرایش یا تمایل، استعداد یا علاقه ذاتی

a bent for painting

استعداد ذاتی برای نقاشی کردن

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها