برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با close
ترجمه و جمله با close
(فعل) بستن – پایان دادن یا متوقف کردن – نهایی کردن یک قرار داد
Come in and close the door.
بیا تو و در را ببند.
to close a case/an investigation
پایان دادن یک پرونده / یک تحقیق
Right now we are trying to close the deal with our sponsors.
هم اکنون ما در تلاشیم تا قرارداد با سرمایه گذاران خود را نهایی کنیم.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) close down (something) پایان دادن به کاری - close in کم کم به کسی یا چیزی نزدیک شدن برای حمله کردن (مثال اول) - close off something بستن جاده یا یک مسیر - close out الف: پایان دادن به چیزی به روشی خاص (مثال دوم) ب: حساب بانکی خود را بستن ج: به حراج گذاشتن
close
اسم
closes
(اسم) انتهای یک دوره زمانی یا یک فعالیت
close
صفت
closer; closest
(صفت) نزدیک – شبیه – دقیق و با جزئیات به چیزی توجه کردن (مثال سوم) - close call اینکه بگویید که اتفاق بدی در حال وقوع بود که شما از آن اجتناب کردید (مثال آخر)
close
قید
closer; closest
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: