برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با somewhere
ترجمه و جمله با somewhere
(قید) جایی، در جایی، به جایی – somewhere around, between, etc نزدیک به یا دور و بر جایی یا عدد یا مقداری یا زمانی (حدوداً، تقریبا - مثال دوم) - get somewhere پیش رفتن، پیشرفت کردن (مثال سوم)
I'd seen her somewhere before.
من قبلا او را جایی دیده بودم.
It will take us somewhere between five and six hours to get back.
حدوداً بین پنج تا شش ساعت طول می کشد که برگردیم.
I felt I was actually getting somewhere with it.
من واقعاً احساس می کردم که داریم در خصوص آن پیشرفت می کنم. (من واقعاً فکر می کردم که دارم با آن به جایی می رسم)
somewhere
اسم
(اسم) یک جا، جایی
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: