برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با light + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با light
(اسم) نور – لامپ یا هر وسیله روشنایی دیگر – چراغ ترافیک
The light was so bright that it hurt her eyes.
آن نور به قدری درخشان بود که به چشمان او آسیب زد.
a fluorescent light
لامپ فلورسنت (لامپ های کم مصرف)
The light was green.
چراغ سبز بود.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) کبریت یا هر وسیله ای که شعله تولید کند (برای روشن کردن سیگار و امثال آن و در کل به معنای آتش) - cast/shed/throw light on روشن کردن و قابل فهم کردن چیزی
I need a light for my cigarette.
برای روشن کردن سیگارم آتش می خواهم.
Recent research has thrown new light on the causes of the disease.
تحقیق جدید دلایل این بیماری را روشن تر کرده است.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) come to light شناخته شدن، افشا شدن، روشن شدن (مثال اول) - in someone's light جلوی نور لازم برای دیدن کسی را گرفتن (مثال دوم) - in light of something یا in the light of something به دلیلِ یا در نتیجهِ چیزی (دو مثال آخر)
New evidence has recently come to light.
اخیرا مدارک جدیدی رو شده است.
He asked her to move back a few steps because she was in him light.
او از آن دختر خواست چند قدم به عقب برود چون آن دختر جلوی نور را گرفته بود. (او داشت چیزی را می خواند)
You should think about their advice in light of your own needs.
به دلیل نیازتان باید درباره توصیه آنها فکر کنید.
In light of the problems we're having, we have no choice but to close the business.
به دلیل مشکلاتی که ما داریم، چاره ای جز بستن کسب و کار نداریم.
light
صفت
lighter; lightest
(صفت) سبک – نازک، رقیق (مثال دوم) – کمتر از حد معمول (دو مثال آخر)
Hydrogen gas is lighter than air.
گاز هیدروژن از هوا سبک تر است.
یک لباس زنانه تابستانی نازک
He has a light beard.
او ریش کم پشت دارد.
باران/برف کمتر از حد معمول
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) کم، کوچک یا محدود – با فشار کم ،ضعیف، آرام (مثال سوم) – غیر جدی ، سرسری، سبک سرانه، بی خیال
Traffic was light.
ترافیک کم بود.
a light responsibility
مسئولیت محدود
a light touch
یک لمس آرام (ضعیف)
This is not something you'd watch for light entertainment.
این فیلم، چیزی نیست که برای سرگرمی سرسری نگاه کنید.
سرسری خواندن کتاب کنار ساحل
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) (در مورد نوشیدنی یا غذا یا کار) سبک – کم الکل – (در مورد ماشین، اتوبوس و غیره) کم ظرفیت، سبک (مثال آخر)
light
فعل
lights; lighted or lit /ˈlɪt/ ; lighting
(فعل) روشن کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: