معنی bright به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(صفت) درخشان، پر نور (مثال اول) – پر رنگ (مثال دوم) – باهوش (مثال سوم) – هوشمندانه (مثال آخر)
a bright flame
یک شعله درخشان
a bright blue
آبی پر رنگ
a bright girl
در دختر باهوش
a bright suggestion
یک پیشنهاد هوشمندانه
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) از سر شادی (مثال اول) – پر امید، درخشان (مثال دوم) - bright and early خیلی زود - bright-eyed and bushy-tailed شاد و پر انرژی - bright spot اتفاق خوبی یا نکته مثبتی در یک مشکل یا شرایط سخت - on the bright side در نیمه پر لیوان، قسمت خوب ماجرا (مثال سوم) – brightly (قید) به شکل درخشانی – brightness (اسم) درخشش، درخشندگی