برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با ask
ترجمه و جمله با ask
(فعل) درخواست کردن، پرسیدن
ask a question
سوال پرسیدن
She asked him for information.
او از آن مرد درخواست اطلاعات کرد.
She asked about God.
او درباره خدا سوال کرد.
من درخواست کردن تا وکیلم را ببینم.
She asked them for their forgiveness.
او از آن ها تقاضای بخشش کرد.
I'm sorry, but I need to ask you to leave.
ببخشید ولی مجبورم از شما بخواهم که بروید.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) دعوت کردن (مثال اول) - to ask someone out از یک دختر (زن) یا پسر (مرد) درخواست رفتن به یک قرار عاشقانه را کردن – انتظار داشتن، تقاضا داشتن (مثال دوم) - ask after درباره چیزی سوال کردن مخصوصا درباره سلامتی کسی (مثال سوم)
Thank you so much for asking me.
برای دعوت کردن من از شما خیلی سپاسگذارم.
You're asking too much of her.
تو از او زیادی انتظار داری.
Tell your father I was asking after him.
به پدرت بگو که من احوال او را جویا شدم.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) ask around پرس و جو کردن از مردم - ask for (someone) تقاضای دیدن یا صحبت کردن با کسی را داشتن مثل پشت تلفن - ask for it خودت خواستی (وقتی کاری میکنید که سزاوار تنبیه کسی میشوید – مثال اول) - ask for trouble دنبال دردسر بودن - for the asking اگر بخواهید مال شما است یا در خدمت شما است و غیره (مثال دوم) - if you ask me به نظر من، اگر نظر مرا میخواهی - ?who asked you کی از تو پرسید؟ - asking price قیمت تقاضا شده
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: