koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با out

out

قید، حرف اضافه

US /ˈaʊt/

(قید، حرف اضافه) خارج از چیزی، بیرون چیزی (دو مثال اول) – غایب از خانه یا کار یا یک مکان، بیرون، دور – در جایی که باید باشد نیست (دو مثال آخر)

I’m going out for a walk.

من برای قدم زدن بیرون می روم.

They went out on a date.

آنها برای قرار، بیرون رفتند.

I’ll be out tomorrow.

من فردا نیستم. (غایب)

You left out a comma here.

من یک دوربین اینجا جاگذاشتم.

The book you wanted is out on loan.

کتابی که می خواستید قرض داده شده است. (در کتابخانه نیست)

(قید، حرف اضافه – ادامه بررسی معنی واژه) دور شدن یا دور کردن یا خارج شدن یا خارج کردن از جایی (دو مثال اول) – به طور کامل، تا حد ممکن – بلند و واضح بودن صدا (مثال آخر)

Have you sent out the invitations yet?

آیا دعوت نامه ها را ارسال کرده ای؟

I couldn't get the stain out.

نتوانستم آن لکه را بردارم.

Please fill out this form.

لطفاً این فرم را کاملا پر کنید.

She stretched out on the couch.

او کاملا روی مبل دراز کشید.

He cried out in pain.

او از درد، بلند فریاد می زد.

(قید، حرف اضافه – ادامه بررسی معنی واژه) out of الف: خارج کردن یا خارج شدن (دو مثال اول) ب: از یک حالت یا موقعیت خارج کردن یا خارج شدن ج: برای اینکه بگویید که کسی چیزی را اصلا ندارد یا استفاده نمی کند (مثال آخر)

The keys must have fallen out of my pocket.

کلیدها باید از جیب من افتاده باشد.

He gets out of the army in a few weeks.

او در چند هفته از ارتش خارج شد.

Try and stay out of trouble.

سعی کن از دردسر فاصله بگیری.

You're out of luck.

تو شانس نداری.

(قید، حرف اضافه – ادامه بررسی معنی واژه) out of د: تمام کردن (دو مثال اول) ه: نسبت به یک عدد یا ترتیب خاص - out of it الف: معذب بودن در جایی به این دلیل که بقیه نمی توانند حرف یا خوشی و غیره خود را با شما به اشتراک بگذارند ب: بی حال یا گیج یا بی هوش بودن به دلیل خستگی یا مستی بیش از حد

We're completely out of toner for the printer.

ما تونر برای پرینتر را کاملا تمام کردیم.

The car's out of gas.

ماشین بنزین ندارد.

You scored six out of ten.

شما امتیاز 6 از 10 گرفتید.

I didn't know anyone at the party, and I felt really out of it.

من هیچکس را در آن میهمانی نمی شناختم و واقعاً معذب بودم.

You were really out of it last night. What were you drinking?

تو دیشب واقعاً رد داده بودی. چی خورده بودی؟

(قید، حرف اضافه – ادامه بررسی معنی واژه) out with it وقتی استفاده می شود که شما بخواهید که کسی چیزی را که او نمی خواهد که شما بدانید را به شما بگوید

OK, out with it! What really happened?

بسیار خوب، بگو! واقعاً چی اتفاقی افتاد؟

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها