معنی و مثال با yet - دیکشنری مفهومی کوبدار

He hasn't finished his food yet.

او هنوز غذای خود را تمام نکرده است.

Are we there yet?

هنوز آنجا نرسیدیم؟

Of all the movies I've seen this week, that's the best yet.

بین همه فیلم هایی که من در این هفته دیده ام، این یکی تا الان بهترین است.

The meeting has been cancelled yet again.

این جلسه باز هم دوباره لغو شده است.

snow, snow and yet more snow

برف، برف و باز هم برف بیشتر

They made up yet another excuse.

آن ها باز هم یک بهانه دیگر سر هم کردند.

We may yet succeed – you never know.

ما هنوز هم ممکن است موفق شویم – اصلا معلوم نیست.

My flight doesn't leave for a few hours yet.

پرواز من هنوز هم برای چند ساعت نمی پرد. (چند ساعت دیگر وقت دارم)

As yet little was known of the causes of the disease.

تاکنون عوامل بیماری زای کمی از این بیماری شناخته شده است.

I can't give you the money just yet.

من الان نمی توانم آن پول را به شما بدهم.

Their team has won every game this season, but the coach promises that the best is yet to come.

تیم آن ها تمام بازی های این فصل را برده است ولی مربی قول داده است که اتفاقات بهتری در راه است.

Sara was not doing well in her Math course, yet overall she had a B average.

سارا در درس ریاضیات خوب کار نکرده بود ولی در کل معدل B کسب کرد.