برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با sick + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با sick
(صفت) مریض، بیمار – خیلی خسته یا آزرده (مثال سوم و چهارم) – احمقانه، روانی، بیمار (مثال آخر)
a sick economy
اقتصاد بیمار
a sick child
یک بچه بیمار
He was sick to death of her lies.
او از دروغ های آن دختر خیلی خسته شده بود. (to death برای تشدید یا تاکید)
It makes me sick to see people wearing fur coats.
دیدن افرادی که کت ها خز می پوشند مرا عصبانی می کند.
sick thoughts
فکرهای احمقانه
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) توهین آمیز یا جنسی – به شدت تحت تاثیر یک احساس بودن (مثال دوم) - be sick بالا آوردن (مثال سوم)
a sick joke
جک توهین آمیز
Why didn’t you tell me you were coming home late? I’ve been worried sick!
چرا به من نگفتی که دیر به خانه می آیی؟ من خیلی نگران شدم!
I was sick three times in the night.
من آن شب سه بار بالا آوردم.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) call/phone in sick به محل کار زنگ زدن و گفتن اینکه به دلیل بیماری نمی توانید حاضر شوید - feel sick الف: مریض بودن ب: حالت تهوع داشتن (carsick, seasick - travel-sick - مثال اول) ج: خیلی ناراحت بودن - report sick به کار فرمای خود بگویید که به دلیل بیماری نمی توانید سر کار حاضر شوید - sick at heart خیلی ناراحت یا عصبانی (مثال دوم) - sick to your stomach الف: بالا آوردن ب: خیلی عصبانی شدن - the sick افراد بیمار
sick
فعل
sicks; sicked; sicking
(فعل) sick up بالا آوردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: