عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با report

report

اسم

US /rɪˈpoɚt/

reports

(اسم) گزارش – صدای بلند یک انفجار یا شلیک (مثال آخر)

news reports

گزارش های خبری

She made a report of the meeting.

او گزارشی از آن جلسه تهیه کرد.

a loud report

یک صدای بلند

report

فعل

reports; reported; reporting

(فعل) گزارش کردن، خبر دادن – لو دادن، ریپورت کردن (مثال سوم) – به جای رفتن و به کسی اعلام حضور کردن (مثال آخر)

We called the police to report the robbery.

ما با پلیس تماس گرفتیم تا آن دزدی را گزارش کنیم.

to report on his progress

تا پیشرفت خود را گزارش کند

They threatened to report him to the police.

او تهدید که او را به پلیس لو می دهد.

He was asked to report for work at 8:00 a.m.

از او خواسته شد که ساعت 9 صبح سر کار باشد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) report back بازگشتن به جایی با این هدف که اطلاعاتی که پیدا کرده است را ارائه دهد - report sick به کارفرمای خود بگویید که به دلیل بیماری نمی توانید سر کار حاضر شوید (مثال دوم)

The committee has 15 days to report back to Congress.

کمیته 15 روز وقت دارد تا به کنگره گزارش دهد.

I don't feel well today. I will report in sick.

من امروز حال خوبی ندارم. سر کار نمی روم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها