برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با death + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با death
(اسم) مرگ (مثال اول) - a matter of life and death قضیه مرگ و زندگی - at death's door رو به مرگ، در شرف مردن (مثال دوم) - be the death of باعث مرگ کسی شدن، باعث عذاب یا سقوط و غیره کسی شدن (مثال سوم)
مرگ ناگهانی / طبیعی
She is sick, but she's not at death's door.
او مریض است ولی نمیمیرد.
That child will be the death of me!
آن بچه مرا میکشد!
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) catch your death (of cold) اینکه به کسی بگویید که مریض خواهد شد یا سرمای شدیدی خواهد خورد - like death warmed over خیلی خسته یا مریض - put to death مردن به عنوان تنبیه (مثال اول) - to death الف: برای توضیح دلیل مردن کسی (مثال دوم) ب: خیلی، به شدت (مثال سوم)
The traitor was put to death.
آن خائن کشته شد.
a homeless man who froze to death
یک فرد بی خانمانی که به دلیل یخ زدن مرد
to be bored to death
خیلی خسته شدن
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) to the death الف: تا اینکه کسی بمیرد ب: با همه انرژی یا تلاش
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: