برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با ship
ترجمه و جمله با ship
(اسم) کشتی (مثال اول) – airship بالن هوایی - rocket ship موشکی که سفینه یا فضا پیما را به فضا پرتاب می کند – spaceship فضا پیما - jump ship الف: ترک کشتی بدون اجازه کاپیتان ب: به صورت ناگهانی و غیر منتظره یک گروه یا تیم و غیره را ترک کردن - run a tight ship مدیریت کردن یک گروه به صورت محکم و موثر (مثال دوم) - ship comes in خیلی موفق شدن یا از نظر جسمانی سالم شدن
ship
فعل
ships; shipped; shipping
(فعل) چیزی را برای یک مشتری فرستادن (به هر وسیله ای، چه با کشتی یا هواپیما یا خودرو و غیره – مثال اول) – عرضه کردن یک محصول در فروشگاه ها (چه حقیقی و چه مجازی – مثال دوم) – کسی را به جایی فرستادن (مثال سوم)
A new engine was shipped over from the US.
یک موتور جدید از آمریکا فرستاده شده است.
The software will ship next week.
این نرم افزار هفته آینده عرضه خواهد شد.
The children were shipped off to their grandparents' house for the holidays.
بچه ها برای تعطیلات به خانه والدینشان فرستاده شدند.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) ship out برای یک وظیفه نظامی یک منطقه را ترک کردن و به جای دیگری رفتن - shape up الف: رفتار یا کار خود را بهبود دادن ب: جلو رفتن یا پیشرفت کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: