koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با suit

suit

اسم

US /ˈsuːt/

suits

(اسم) یک دست لباس شامل کت و دامن یا کت و شلوار (مثال اول) – یک دست لباس یا لباسی که در شرایط خاص یا در هنگام انجام فعالیت خاصی پوشیده می شود (مثال دوم) – انجام دادرسی یا طرح دعوی در دادگاه (lawsuit – مثال سوم)

She wore a dark blue suit.

او یک دست لباس مشکی پوشید. (کت و دامن یا کت و شلوار و suit این معنی را می رساند که جنس کت و دامن یا کت و شلواری که پوشیده است یکی است)

a swimsuit/space suit/bodysuit

یک لباس شنا (یا حمام)/لباس فضانوردی/لباس تنگی که بدن را به غیر از پاها و دست ها می پوشاند

Sara has filed/brought suit against her.

سارا علیه او طرح دعوی کرده است.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) هر یک از چهار کارت در بازی با کارت که هر کدام متفاوت از دیگری است – یک مرد مخصوصا مدیر که در یک اداره کار می کند و باید کت و شلوار به تن کند (مثال اول) - birthday suit کنایه از لخت بودن - follow suit الف: کار یا رفتاری را که کس دیگری انجام داده است را انجام دادن ب: (در بازی با کارت) همان کارت نفر قبلی را رو کردن (مثال دوم) - long suit چیزی که کسی آن را به خوبی انجام می دهد و در آن توانایی دارد (مثال سوم) - strong suit چیزی که کسی آن را به خوبی انجام می دهد و در آن توانایی دارد

Maybe now the suits in Washington will listen.

شاید الان مدیران واشنگتن گوش شنوا داشته باشند.

Sara played a spade, and John followed suit.

جان یک پیک رو کرد و جان هم یک پیک انداخت.

Organizing has never been Nancy's long suit.

مرتب کردن هرگز در توانایی های نانسی نبوده است.

suit

فعل

suits; suited; suiting

(فعل) مناسب چیزی یا کسی بودن (دو مثال اول) – چیزی که شما را جذاب می کند و به شما می آید (مثال سوم) - suit someone's book مناسب کسی بودن - suit up یونیفرم یا یک لباس خاص پوشیدن (مثال چهارم) - suit yourself اینکه به کسی بگویید که کاری را که می خواهد را انجام بدهد حتی اگر شما را آزار دهد یا خلاف فکر شما باشد

There’s a range of restaurants to suit all tastes.

رده ای از رستوران ها وجود دارد که مناسب هر سلیقه است.

This kind of behavior hardly suits a person of your age.

این نوع رفتار اصلا مناسب فردی با سن شما نیست.

Red suits you.

رنگ قرمز به شما می آید.

The coach told the team to suit up for the game by four o'clock.

مربی به تیم گفت که برای آن مسابقه، ساعت چهار لباس به تن کنند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها