koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با taste

taste

اسم

US /ˈteɪst/

tastes

(اسم) مزه – چشایی (مثال سوم) – تجربه کوتاه (مثال چهارم)

a salty/bitter/sour/sweet taste

یک مزه شور/تلخ/ترش/شیرین

Just have a taste of this cheese.

فقط این کیک را مزه کنید.

her sense of taste

حس چشایی او

I had a taste of office work during the summer.

من در طول تابستان کار اداری را تجربه کردم.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) باب میل – توانایی درست انتخاب کردن، سلیقه (مثال دوم و سوم) - a taste of your own medicine برخورد یا رفتار بدی را که به دیگران تحمیل کرده ای خودتان متحمل شوید - to taste افزودن چیزی به غذا تا حدی که طعم مطلوب را بدهد (مثال آخر)

The movie was not to her taste.

این فیلم باب میل او نبود.

She has very good taste in movie.

او سلیقه خوبی در انتخاب فیلم دارد.

The room was decorated with taste.

این اتاق با سلیقه تزیین شده است.

Add salt and pepper to taste.

به اندازه کافی نمک و فلفل اضافه کن.

taste

فعل

tastes; tasted; tasting

(فعل) مزه دادن، مزه کردن – تجربه کردن (مثال آخر)

This chicken tastes salty.

این مرغ مزه شوری می دهد. (شور است)

I tasted the tea and I was sure that was not from Iran.

من آن چای را چشیدم ولی مطمئن بودم که ایرانی نیست.

He had tasted freedom.

او طعم آزادی را چشیده بود.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها