برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با game
ترجمه و جمله با game
(اسم) بازی، مسابقه – امتیازهای یک رقابت (مثل تنیس – مثال سوم) – حیوانات و پرنده هایی که برای غذا یا ورزش شکار می شوند که معمولا شکار آن ها قانونی است (حیوان قابل شکار – دو مثال آخر)
I play online games with my friends.
من با دوستانم بازی های آنلاین انجام می دهم.
یک مسابقه شانس / مهارت
I’m ahead, 3 games to 2.
من 3 بر 2 جلو هستم.
Deer and pheasant are types of game.
گوزن و قرقاول از انواع شکار (حیوانات قابل شکار) هستند.
small game
شکار کوچک (حیوان قابل شکار کوچک)
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) ahead of the game در موقعیت برتر یا با احتمال پیروزی و غیره - early/late in the game ابتدای یک مسابقه - on/off your game خوب/بد بازی کردن - play games الف: سر کسی بازی درآوردن (مثال اول) ب: بازی درآوردن و جدی نبودن - the only game in town تنها چیز با ارزش یا در دسترس
Stop playing games with me.
با من بازی در نیاور.
game
صفت
(صفت) آماده (مثال اول) – از روی اراده، با اراده
I’m game if you are.
اگر تو آماده ای من هم آماده هستم.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: