برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با range + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با range
(اسم) رده، محدوده – محدوده زمانی، یک فاصله مکانی (مثل سوم) – برد یک وسیله یا برد یک سلاح (مثال چهارم و پنجم)
محدوده وسیعی از موضوعات
The child was now out of her range of vision.
آن کودک اکنون در خارج از محدوده بینایی او بود.
He was shot at very close range.
به او از یک فاصله خیلی نزدیک شلیک شده است.
missiles with a range of 3000 km
موشک هایی با برد 3 هزار کیلومتر
The plane has a range of 3000 miles.
این هواپیما 3 هزار مایل برد دارد.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) مجموعه از چیزهای شبیه به هم یا مرتبط با هم – رشته کوه – مرتع، چراگاه
our new range of hair products
رده جدید محصولات مو ما
The Alborz range
رشته کوه البرز
the areas of open range in Wyoming
مناطق دارای مراتع باز در وایومینگ
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) اجاق – جایی که در آن سلاح ها تست می شوند یا تمرین تیراندازی در آن انجام میشود
gas range
اجاق گاز
range
فعل
ranges; ranged; ranging
(فعل) محدود شدن، محدود کردن – پرسه زدن، آزادانه گشتن (مثال دوم) – مرتب کردن چیزها یا افراد در جای خاصی (مثال آخر) – زندگی کردن یا بزرگ شدن در منطقه ای خاص – به صف شدن یا ملحق شدن در مخالفت با کسی یا چیزی
Prices range from $20 to $60.
قیمت ها بین 20 تا 60 دلار محدود شده است.
The farmers let the horses range freely.
کشاورزان اجازه می دهند تا اسب ها آزادانه بردند. (در مزارع پرسه بزنند و بچرند)
In the dining room, team photographs were ranged along the wall.
در اتاق پذیرایی، عکس ها تیم در طول دیوار مرتب شده بود.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: